همسایه زورگوP2
گیگیلی گیگیلی بیا پارتتت
جوریی عصبی بود
که انگار میخواست دست بیاره و دل و رودمو بهم پاپیون کنه
با لبخند ضایعی سر تکون دادم
چند لحظه این دست اون دست کردم حرف بزنم یا نه
ولی از اونجایی که شبیه عزاییل نگام میکرد
نتیجه گرفتم بهتره یه زری بزنم اما فکر کنم بد تر خراب کردم
- سلام
اومم چیزه...
مغرورانه با فح..شی خوابیده تو نگاش خیره ام بود
که تند زیر نگاه سنگینش ادامه دادم
- خسارت بطری آبی که شکستم چقدر میشه پرداخت کنم؟
شماره کارتتونو بدید لطفا من عجله دارم
یه لنگه ابروهاش از پر روییم بالا پرید
دندوناشو روی هم فشرد
که زاویه فکش با جذابی تمام توی چش و چالم فرو رفت
وای ننه این چه جذاب بود
پر رو پر رو سد راهم شد
- هی هی کجا؟
سریع معذرت خواهی کن بابت ضرری که بهم زدی!
چشمام درشت شد
من معذرت خواهی کنم؟؟
من از خودمم عذر خواهی نمیکنم حالا این مردک پر رو...
یه بطری آب بود دیگه این همه چص کلاس و ضرر چیه
مگه خون باباشو ریختم
پوفی کشیدم
- آقای محترم یه بطری آب بوده دیگه
پولشو میدم!
انگار بهش برخورد
که با حرص غرید
- یه بطررری؟!
احمق نمیدونی چه غلطی کردی؟
پولتو بزار تو جیبت باد نبرتت بچه
وا چقدر بد دهن بود
حیف این همه جذابیت و خوشتیپی که خدا به این روانی داده بود
خواستم با لگد بزنم یه جاییش تا یاد بگیره باید با یه خانوم خیلی محترمی مثله من چطور صحبت کنه
ولی وقتی...